پنج ماه و چهارده روزگی
سلام نوگل زندگی مامان و بابا این روزها احتمالا در تدارک دراوردن دوتا گل مرواریدی کوچولوت همه جارو آبیاری میکنی!!! الهی بمیرم برات که مشتتو با حرص می بری تو دهنت و باهاش لثه هاتو می خارونی!پنجشنبه قبل اولین بار با من و بابایی و خاله و دایی رفتی پارک ساعی و کلی تو کالسکت لم دادی و همه جارو تماشا کردی! این روزا خیلی شیطون و کنجکاو شدی ماشاالله و اصلا حوصلت نمی گیره حتی شیر بخوری و انتظار داری در همه حال حتی غلت زدن شیشه شیرت تو دهنت باشه! راستی چند روز پیش برای اولین بار وقتی چندلحظه گذاشته بودمت روی تخت خودمون اومدم و دیدم به روی شکم چرخیدی! کلی هم با بابایی خوش می گذرونی و براش با صدای بلند میخندی! انگار که تازه صداتو شناختی و اونقدر جیغ م...
نویسنده :
مامان مینو
0:55